حتما حتما بخوان‘ تا آخرش هم بخوان
شکر در زبان شیعه یعنی: عمل کردن به وظیفه در مقابل امکانات و نعمت ها
یکی از بزرگترین نعمت ها ؛ نعمت وجود فاطمه سلام الله علیها است و شکر وجود حضرت زهرا به این است به مانند او رفتار کنیم و آن طور که او گفته زندگی کنیم , مانند او نفرت و علاقه داشته باشیم علاقه هایمان علاقه های او باشد و نفرت هایمان نیز.
چقدر شکر وجود بی بی می کنی؟اصلا شاکر بودی؟ تلاش می کنی شاکر باشی؟
خودت رو چک کردی که در کدام رفتار یا علاقه یا نفرت شاکر بی بی هستی و در کدام رفتار نیستی؟
یا اینکه فقط او یه فرد خوبی است که جایگاهش فقط در اذهان است؟ برحذر باش که مدیون نعمت فاطمه ازدنیا نریم
مقام فاطمه سلام الله علیها
یک بار عایشه گفت: چرا اینقدر فاطمه را می بویی؟ چرا اینقدر فاطمه را می بوسی؟ چرا به هر دیدار فاطمه ،تو جان دوباره می گیری؟
گفتم:خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است،فاطمه کوثر من است،من از فاطمه بوی بهشت می شنوم،فاطمه عینِ بهشت است ، فاطمه جواز بهشت است، رضای من در گروی رضای فاطمه است، رضای خدا در گروی رضای فاطمه است،خشم فاطمه جهنم خداست و رضای فاطمه بهشت خدا.
فاطمه جان! خاطر تو را نه ففط بدین خاطر می خواهم که تو دختر منی،تو سیده زنان عالمیانی، تو برترین زن عالمی، خدا تو را چنین برگزیده است و خدا به تو چنین عشق می ورزد.
جایگاه بی بی از زبان خودشان
اما آمدم ،آمدم تادفتر زنان بی سرمشق نماند، آمدم تا قرآن مثال بیابد، تفسیر پیدا کند، نمونه دهد، آمدم تا خلقت بی غایت نماند، بی مقصود نشود، بی هدف تلقی نگردد.
زندگی ساده بی بی و حرص بر دنیا نداشتن
پدرت پول را به چند تنی از اصحاب داد و گفت: این را ببرید و آنچه یک زندگی بدان آغاز می شود تهیه کنید و بیاورید.
پول شسصت و سه درهم بود،یک پیراهن سفید، یک مقنعه،یک حوله، یک تختخواب، دو تشک،چهار بالش، یک قطعه حصیر،یک آسیای دستی، یک کاسه مسی، یک مشک آب، یک طشت، یک کاسه گلی، یک ظرف آبخوری، یک پرده پشمی، یک ابریق، یک سبوی گلی، دو کوزه سفالین، یک پوست به عنوان فرش و یک عبا، همه ی اثاث تو شد برای تشکیل زندگی
ساختن با نداری شوهر از زبان علی علیه السلام
خداوند بر مقام تو در نزد خویش بیفزاید فاطمه جان که برترین زنان عالم بودی و به کمترین مایحتاج از زندگی،قناعت فرمودی. دختری که در سن جوانی در سن آرزوهای شیرین، پا به خانه من می نهادی چگونه آن سختی را برجان خویش خریدی و لب جز به مهر و دهان جز به شکر نگشودی.
یادم نمی رود آن روز را که پس از دو روز، تلاش و خستگی و گرسنگی به خانه آمدم، گفتم: فاطمه جان! چیزی برای خوردن در خانه هست؟
تو شرمسار و مهربان گفتی: دو روز است که هیچ در خانه برای خوردن نبوده است و کودکان دو روز است که جز گرسنگی، هیچ طعام ندیده اند.
گفتم که: چرا در این دو روز هیچ نگفته ای؟
گفتی: تو اگر می داشتی، حتم به خانه می آوردی،من شرم می کنم از تو چیزی بخواهم که در دست وتوان تو نیست. و من شرمسار آنهمه شکیبایی و مهربانی شدم و از خانه درآمدم تا حتی اگر شده با قرضی، چیزی فراهم کنم و به خانه آوردم.
هدف زن از زندگی از زبان علی علیه السلام
و من کلام پیامبر را در زندگی با تو، بیشتر و بهتر از هرکس دیگر دریافتم که فرمود: «جهاد زن،خوب همسرداری است.» نُه سال تمام با تو زندگی کرده ام و جز صفات الهی و خُلق و خوی محمدی هیچ از تو ندیده ام.
هدف زن از زندگی در کلام خود بی بی سلام الله علیها
علی جان! من در سال های حیاتم همیشه با تو وفادار بوده ام، از من دروغ،خدعه، خیانت هرگز ندیده ای، لحظه ای پا را از حریم مهر و وفا و عفاف بیرون نگذاشته ام، بر خلاف فرمان و خواست و میل تو حرفی نگفته ام، کاری نکرده ام.
اعتقادم همیشه این بوده است که جهاد زن،رفتار نیکو با همسر است، خوب شوهرداری است. و از این عقیده تخطی نکرده ام.
حیای بی بی
کوری نابینا وارد خانه شد و بی بی تماما پوشش خود را رعایت کرد آن هم در مقابل نابینا
فاطمه جان او نابینا است!
آری پدرم او نابیناست ولی من که حیا دارم